آقای جلیلی! به درگاه الهی، توبه و از مردم عذرخواهی کنید/ دست از سر سیاست بردارید، باقی عمر را با خانواده و نوهها بگذرانید
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۹۵۰۰۵
جناب سعید جلیلی، که ۸ سال مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران بود و نتیجه مذاکرات وی، تصویب قطعنامه های متعدد شورای امنیت علیه ایران؛ به جای آن که به خاطر سوءتدبیرش که منجر به تحریم های گسترده جهانی علیه ایران شد، دستکم عذرخواهی کند، با تحریف واقعیت ها گفته است: ما اصلا ذیل فصل هفت نبودیم که بخواهیم با برجام از آن بیرون بیاییم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فصل هفتم منشور ملل متحد به بیان اختیارات شورای امنیت سازمان ملل برای حفظ صلح جهانی می پردازد و به این شورا اختیار می دهد علیه کشورهایی که خطری برای صلح و امنیت جهانی هستند، هر گونه اقدامی مانند تحریم و حمله نظامی را تصویب کند.
فصل هفتم با ماده ۳۹ منشور ملل متحد آغاز می شود و تا ماده ۵۱ ادامه می یابد. قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران به صراحتِ مندرج در خود این قطعنامه ها، مشمول مواد ۳۹ تا ۴۱ همین فصل است.
با توجه به این که سعید جلیلی آشکارا خلاف واقع گفته است و هر که شمردن بلد باشد این را می فهمد، چند نکته را بیان می کنیم:
۱ - واقعاً خسته کننده شده است بحث کردن درباره بدیهیات در این کشور و اساساً یکی از مصائب مملکت شده است بحث و جدل درباره واضحات. اما چه کنیم که اگر در برابر منکران خورشید در روز روشن سخنی گفته نشود، امر بر ایشان مشتبه می شود.
۲ - این که چرا سعید جلیلی بدین صراحت خلاف واقع گفته است، می تواند چند دلیل داشته باشد:
۲-۱) ممکن است دچار فراموشی شده باشد. در این صورت حرجی بر ایشان نیست و تنها می توانیم به ایشان توصیه کنیم حالا که حافظه شان یاری نمی کند که حتی مسائلی که سال ها درگیرش بوده اند را به یاد بیاورد بهتر است از سیاست دست بردارد و باقی عمر را -که انشاءالله دراز باشد- با خانواده و فرزندان و نوه ها بگذراند و هم خود خوش باشد و هم مردم را آسوده بگذارد ؛ این پیشنهاد بسیار خیرخواهانه است.
۲-۲) امکان متصوَر دوم این است که ایشان برغم آن که از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲ دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسؤول ارشد مذاکرات هسته ای ایران بود، حتی یک بار هم قطعنامه هایی را که درباره شان با ۱+۵ مذاکره می کرده، نخوانده و نمی داند که در این قطعنامه ها صراحتاً نوشته شده است که ایران مشمول فصل ۷ است که ناظر به تهدید صلح و امنیت جهانی است.
این که ایشان چقدر سواد انگلیسی دارد نمی دانیم ولی حتی اگر انگلیسیشان خوب هم نیست، لابد یکی می توانست برایشان ترجمه کند (و شاید هم تقصیر مترجم بوده که درست ترجمه یا منتقل نکرده است !).
به هر روی، اگر این گونه باشد، عذر بدتر از گناه است و البته در طیف ایشان بی سابقه هم نیست؛ کما این که یکی از بزرگ ترین مخالفان مذاکرات هسته ای تا سال ها فکر می کرد NPT یا همان پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، MPT است و آن را در طرح رسمی تقدیمی به مجلس به این شکل غلط تحریر کرده بود! اگر این احتمال صحیح باشد، پیشنهاد می کنیم بعد از سال ها قطعنامه ها را بخوانند و بعد از این که فهمید "چی به چی است"، حرفش را اصلاح و عذرخواهی کند.
۲-۳) احتمال سوم این است که آقای جلیلی می داند که قطعنامه ها تحت فصل هفتم منشور بوده اند و مترجم هم بی گناه بوده و درست ترجمه و منتقل کرده است.
در این صورت، علاوه بر این که خلاف واقع گفته -که گناهی است نابخشودنی به ویژه از سیاستمداران- اهانت به شعور مخاطبان است چرا که گوینده این قدر فهم و درک برای مخاطبان فرض نکرده که بعد از سخنانش ممکن است به حافظه خود رجوع کنند یا برای کشف واقع، یک جست و جوی ساده اینترنتی انجام دهند و بدانند که واقعیت، خلاف آن چیزی است که جناب ایشان گفته است! در صورت صحت این احتمال، پیشنهاد جدی به جناب جلیلی، توبه به درگاه الهی و عذرخواهی از مردم ایران است که خداوند غفارالذنوب است و مردم نیز بسیار بزرگوارند.
۳- سال هاست که مردم ایران با گوشت و پوست و خون و استخوان خود دارند آثار تحریم هایی را که«کاغذپاره» خوانده شدند، احساس می کنند و رنج می برند و خدا می داند چند نفر بر اثر این تحریم ها، جان خود را از دست داده اند؛ بعد جناب ایشان هنوز دارد می گوید قطعنامه ها مشمول فلان فصل نبود!
اگر ایشان هم مانند مردم عادی درگیر اجاره خانه، کمبود دارو، هزینه های عجیب پزشکی و دندانپزشکی، قیمت نان و گوشت و خواربار و کفش و لباس، جهش نجومی قیمت خودرو و ... بود، حتماً شریف تر سخن می گفت.
افسوس که دغدغه های مردم با دلمشغولی های اینان، زمین تا آسمان فرق دارد، زمین تا آسمان...!
بیشتر بخوانید:
جلیلی، بر بلندای دیوار «حاشا» / ما اصلا، ذیل «فصل هفت» نبودیم که بخواهیم با «برجام» از آن بیرون بیاییم
بازخوانی پاسخ مستند ظریف به انکار برجامی عجیب جلیلی / این اظهارات، از دروغ هم بدتر است، فاجعه ست
پاسخ یک حقوقدان به ادعای جلیلی با ارائه سند/عکس
واکنش عبدی به ادعای برجامی عجیب جلیلی: قصد دروغ گفتن ندارد ...
سعید جلیلی : آمریکا تحریم ایران را دور می زند و محصولاتپیشرفته کشورمان را از طریق واسطه ، وارد میکند
داوری : جلیلی پرونده هسته ای را با ۵۰ تحریم از لاریجانی تحویل گرفت و با ۵۰۰ تحریم به ظریف تحویل داد
انتقاد تند پزشکیان به جلیلی و مخالفان توافق : اینها را ول کنید نمی توانند نان شبشان را تامین کنند / حالا از کسب درآمد بدون مذاکره می گویند
۲۱۲۲۰
کد خبر 1716582منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سعید جلیلی اصلاح طلبان اصولگرایان برجام توافق هسته ای ایران قطعنامه ها سعید جلیلی هسته ای سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۹۵۰۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسئله مردم نرخ رشد نقدینگی نیست، مردم تورم را میبینند
در سال ۱۴۰۲ بهرغم کاهش رشد نقدینگی، رشد پایه پولی همچنان فزاینده بوده و بهنوعی دولت در بازار پول بهعنوان رقیب بخش خصوصی فعال بوده است.
به گزارش هممیهن، به این مفهوم که دولت همچنان کسری بودجه خود را داشته و این کسری را از منابعی که در بازار وجود داشته از محل فروش اوراق و... تامین کرده و آن نقدینگی که بخش خصوصی و تولید باید استفاده میکرد را خود دولت جذب کرده است.
در ادامه گفتگو با داود سوری استاد سابق دانشگاه شریف را میخوانید:
در دو سالونیم گذشته تلاشهای دولت جهت کنترل تورم نتیجه نداده و تورم از کنترل رشد نقدینگی تاثیر نپذیرفته؛ به نظر شما علت چیست؟
خیلی سخت است که بتوان قضاوت کرد. رابطه رشد نقدینگی و تورم رابطه کوتاهمدتی نیست که به محض کاهش رشد نقدینگی در تورم کاهش اتفاق بیفتد. انتظار میرود اگر کنترل نقدینگی تداوم پیدا کند در آینده نرخ تورم هم کنترل شود. نکتهای که باید توجه کرد این است که کیفیت کاهش نقدینگی به چه صورت بوده است.
آنچه مشخص است اینکه در سال ۱۴۰۲ بهرغم کاهش رشد نقدینگی، رشد پایه پولی همچنان فزاینده بوده و به نوعی دولت در بازار پول به عنوان رقیب بخش خصوصی فعال بوده است. به این مفهوم که دولت همچنان کسری بودجه خود را داشته و این کسری را از منابعی که در بازار وجود داشته از محل فروش اوراق و... تامین کرده و آن نقدینگی که بخش خصوصی و تولید باید استفاده میکرد را خود دولت جذب کرده است. به هر حال باید منتظر ماند و دید نتیجه کاهش روند رشد نقدینگی در سال آتی چگونه خواهد شد.
یعنی سال ۱۴۰۴ باید منتظر تاثیر بر نرخ تورم باشیم؟
نمیتوانیم یک رابطه یک به یک بین تورم و نقدینگی داشته باشیم. نرخ تورم میتواند از جای دیگر هم افزایش پیدا کند. با این وجود به نظر میرسد سال بعد باید اثرات کاهش نقدینگی را دید. البته نرخ اعلامی بانک مرکزی بهطور متوسط در یک سال ۵۲ درصد اعلام شده در حالیکه این نرخ تورم در فروردین ۸۰ درصد بوده و تا اسفند به ۳۸ درصد رسیده است. از این رو یک روند کاهش وجود داشته و اگر مشکلی پیش نیاید سال بعد میتواند بر نرخ تورم مؤثر باشد.
شاید اشاره ابراهیم رئیسی که اخیراً گفته اقتصاددانها متوجه کاری که دولت برای کنترل نقدینگی کرده میشوند همین موضوع است.
چیزی که مهم است اینکه نتیجه سیاستها را باید در عمل ببینیم. واقعیت این است که بسیاری از آمارها منتشر نمیشود و آمارهای منتشر شده نیز از دقت کافی برخوردار نیستند؛ لذا نمیتوان قضاوت درستی داشت. ولی میدانیم که تورم وجود دارد. قیمتها را میبینیم که مدام در حال افزایش است.
بحث درآمدها و رشد اقتصادی را میبینیم. اگر سیاستها در این شاخصها نمود پیدا نکند نمیشود درباره مؤثر بودن سیاستها صحبت کرد. مسئله مردم که نرخ رشد نقدینگی نیست. نرخ رشد نقدینگی را ما به دهان مردم انداختیم. مردم تورم را میبینند. حالا از هر جا که میخواهد ظاهر شود. برای مردم چه اهمیتی دارد نرخ رشد نقدینگی چقدر است. آنها تورم را نگاه میکنند.
در نرخ تورم چه سهمی میتوانیم برای تورم انتظاری قائل شویم؟ مسئولان در گفتههایشان بر غیررسمی بودن قیمتها و تورمهای غیرواقعی و انتظاری بارها تاکید میکنند.
انتظارات قاعدتاً تاثیرات کوتاهمدت دارد. ممکن است اتفاقی بیفتد و شوکی وارد شود و برای مردم انتظاراتی شکل بگیرد، اما مدتی که گذشت اثر آن اتفاق از بین میرود. ولی وقتی یک پدیدهای ادامهدار است نمیتوان به انتظار تفسیر کرد. آنچه ما الان آموختهایم و آن را انتظار مینامیم این است که فرآیند سیاستگذاری و کیفیت سیاستگذاری بهگونهای بوده که هر سال منتظر بدتر شدن شرایط هستیم.
این را آموختهایم که اگر امروز کالایی را خریداری کنیم صرفه بیشتری دارد تا اینکه سال بعد آن را بخریم. همه میدانیم که اگر ریال نگه داریم سال بعد زیان دیدهایم. این یک یادگیری است که طی سالیان متمادی شکل گرفته و همچنان این فرآیند در حال تداوم است.
هیچ علامتی نیز داده نمیشود که این مسیر ممکن است تغییر کند. نه کیفیت سیاستگذاری را رو به بهبود میبینیم و نه رفتارهایی که در جامعه صورت میپذیرد متفاوت میشود؛ بنابراین دلیلی ندارد که افراد آموختههای خود را تغییر دهند.